بدمینتون را تفریحی شروع کرده بود اما پس از مدتی احساس کرد که میتواند آن را حرفهایتر ادامه دهد. تمریناتش را بیشتر کرد و نتیجه مثبتی گرفت، کسب سه مقام قهرمانی کشوری در ردههای پایه در سالهای 97 و 98 نتیجه همین تلاشها بود.
این مقامها مقدمهای شد برای ورود مهرو روشنایی به تیم ملی. به این ترتیب سال1400 درحالیکه 16سال بیشتر نداشت، شیرینترین خاطرهاش رقم خورد و در مسابقات استعدادیابی تیم ملی جوانان رتبه سوم را به دست آورد.
مهرو روشنایی دانشآموز هفدهساله محله فارغالتحصیلان است که در کنار درس، ورزش را بهطور جدی دنبال میکند و توانسته به تیم ملی بدمینتون راه یابد. او ورزش را از سهسالگی با شنا آغاز کرده است. 10ساله که بوده چون دخترعمهاش کلاس کاراته میرفته است به این رشته علاقهمند میشود و در همان سن و سال، مقام دوم کاراته استان را کسب میکند.
به گفته خودش مشکلاتی با مربی کاراته برایش پیش میآید که باعث میشود دیگر این رشته را ادامه ندهد. اما در همان سالنی که رفت و آمد داشته است، ورزشکاران بدمینتون را میدیده و همانجا تصمیم میگیرد وارد این رشته شود.
او میگوید: بدمینتونی که بچهها در سالن انجام میدادند متفاوت از آن چیزی بود که ما در پارک بازی میکنیم. سال95 آن را تفریحی آغاز کردم اما بعد دیدم چقدر میتواند حرفهای باشد.
او سال96 در مسابقات آموزش و پرورش، مقام سوم بدمینتون تیمی استان را کسب میکند و با این موفقیت تصمیم میگیرد تمرینات جدیتری داشته باشد تا به جایگاههای بالاتر برسد. مهرو سیر موفقیتهایش را چنین توضیح میدهد: سالهای 97 و 98 دو قهرمانی دیگر در مسابقات تیمی بدمینتون کشور را کسب کردم. سه مقام قهرمانی انفرادی استانی هم در سالهای 98 و 99 به دست آوردم.
او بعد از کسب قهرمانی در مسابقات سال97 به هیئت بدمینتون استان معرفی میشود و مسابقههایی که از این پس میرود باعث میشود تجربیات بهتری کسب کند. خودش میگوید: در این مسابقات ضعف و قوت خودم را متوجه شدم و فهمیدم باید چطور تمریناتم را حرفهایتر دنبال کنم.
مهرو روشنایی سال99 در مسابقه استانهای منطقه3 کشور، مقام دوم را کسب میکند و همین عنوان پایش را به مسابقات استعدادیابی تیم ملی جوانان باز میکند. سال1400 هم با کسب مقام سوم این مسابقات، به تیم ملی راه پیدا میکند البته هنگام مسابقات بهدلیل مثبت شدن تست کرونا از حضور محروم میشود و در حال حاضر منتظر انتخابی دوره بعدی تیم ملی است.
او به تلاشهایش در چند سال گذشته اشاره میکند و میگوید: فاصله منزل ما تا سالنی که تمرین میکردم دور بود و هر روز دو ونیم ساعت در مسیر رفت و برگشت بودم. دو ساعت هم در سالن تمرین میکردم. صبحها نیز مدرسه بودم. بنابراین شبها ساعت10 میخوابیدم و ساعت 4صبح بیدار میشدم تا درسهایم را بخوانم. سهسال به همین ترتیب ادامه دادم و تلاش کردم تا توانستم سطح ورزشیام را بالا ببرم.